ریشه اختلافات ایران و عراق
اختلافات ایران و عراق ریشه در دورانی دارد که اراضی کنونی عراق بخشی از امپراطوری عثمانی بود، و دولت صفویه، تشیع را به عنوان مذهب رسمی کشور اعلام کرد .
این اقدام صفویان، برای مقابله با تفوق مذهبی عثمانی ها بود که در حلّ اختلافات داخلی و تحکیم وحدت، نقش بسزایی داشته است تا حدودی که مانع استیلای عثمانی ها بر ایران شد، امّا مطالعه تاریخ روابط سیاسی ایران و عثمانی نشان می دهد که نبردهای خونین بین دو کشور طی 400 سال ادامه داشته است، البته نقش کشورهای اروپایی را که قصد جهانگشایی داشتهاند، نباید درتشدید جنگ ها بین ایران و عثمانی نادیده گرفت .
کشورهای اروپایی از زمانی که دولت قدرتمند «صفویه» در قبال «عثمانی» قد علم کرد، همواره با تحریک و توطئه سعی کردند قدرت عظیم امپراتوری عثمانی را متوجه ایران کنند تا مانع توسعه فتوحات آنان در اروپا شوند، جنگ های طولانی و بعضاً خطرناک بین ایران و عثمانی، به اروپاییان فرصتی داد تا نه تنها وضعیت مطلوبی در داخل پیدا کنند، بلکه به فکر جهانگشایی و توسعه تجارت و بازرگانی در دیگر قارّه ها باشند .
هرگاه نیز از ناحیه عثمانی ها احساس خطر می کردند، با طرح نقشه های شوم مجدداً آتش جنگ بین ایران و عثمانی را روشن می کردند، بی دلیل نیست که «جرج وسترن» می گویند :
«امپراتوری صوفی (صفوی) در این زمان افساری به ترک ها زده و مانع از آن شده بود که دنیای مسیحیت بیش از این متحمل زیان شود» .
سرزمین عراق قبل از تأسیس امپراتوری عثمانی، بخشی از خاک ایران بود و خاندان آققویونلو بر آن حکمروایی داشت، که به وسیله سلطان مراد چهارم در سال 1638 برای همیشه از خاک ایران جدا شد .
از سال 1555 میلادی که عهدنامه معروف به «آماسیه» بین ایران و عثمانی امضا شد تا عهدنامه مرزی 1375، یعنی در طول بیش از 420 سال، حدود 18 عهدنامه بین دو کشور به امضاء رسید که این اَمر نشان دهنده ی عمق اختلافات و منازعات بین ایران و عثمانی است و در هر بار توسعه طلبی عثمانی ها، اختلافات ناشی از شیعی بودن ایرانیان و سنی بودن عثمانی ها موجب نقض عهدنامه های منعقده می شد .
از قرن 19 به بعد دولت های روس و انگلیس در انعقاد عهد نامه ها بین دو کشور ایران و عثمانی نقش مستقیم داشتند و در تهیه و تنظیم عهد نامه ها همیشه منافع ملت ایران را نادیده می گرفتند و با تهدید و جوسازی، مواد عهدنامه را به ایران تحمیل می کردند .
به دلیل اینکه تعداد عهد نامه های منعقده بین ایران و عثمانی زیاد است، در این مقاله به مهمترین آنها اشارهای خواهیم داشت تا ریشه اختلافات، مخصوصاً اختلافات مرزی بین دو کشور ایران و عراق کاملاً روشن شود .
قرارداد آماسیه
قرارداد آماسیه (رجب 964 ه . ق / 29 مه 1555 م) اولین پیمان صلحی است که بین دولت ایران و عثمانی پس از جنگ های بیست ساله به امضاء رسید، به موجب این قرارداد؛ ایالت های آذربایجان، ارمنستان شرقی و گرجستان شرقی در اختیار دولت ایران قرار گرفت و گرجستان غربی، ارمنستان غربی و کشور عراق به دولت عثمانی واگذار شد .
در این قرارداد، سلطان عثمانی موافقت کرد که با پیروان مذهب شیعه با مدارا رفتار کند و از زوّار ایرانی که عازم مکّه معظمه و مدینه النّبی (ص) هستند، حمایت کند . بهعلاوه به فرماندهان مرزی نیز تأکید شود تا از صدور هرگونه دستوری که موجب منازعات مرزی شود، خودداری کنند.
شاه طهماسب که پیوسته علاقمند بود بین دو کشور مسلمان روابط صلحآمیز برقرار باشد، هم در زمان حیات سلطان سلیمان و هم پس از فوت او، قرارداد صلح «آماسیه» را محترم شمرد و تا آخرین روز حیات خود از هرگونه اقدامی که موجب ایجاد اختلاف بین دو کشور گردد، خودداری کرد . علاقمندی شاه طهماسب به حفظ صلح باعث شد تا روابط دو کشور ایران و عثمانی، طی 25 سال بدون برخورد نظامی ادامه یابد .
قرارداد زهاب
پس از وفات شاه عباس صفوی، سلطان مراد چهارم با توجه به شکستی که از شاه عباس برای تصرف مجدد بغداد خورده بود، از ضعف دربار صفوی استفاده کرد و در سال 1635 از طریق ارزروم به ایروان حمله کرد و آنجا را متصرف نمود . در سال 1638 نیز به بغداد حمله کرد و با وجود مقاومت چهل روزه پادگان ایرانی، بغداد را تصرف کرد و دستور داد باقیمانده سپاهیان ایران و مردم غیرنظامی را قتل عام کردند .
شاه صفی پادشاه وقت ایران، با فنون جنگ بیگانه بود و پس از فتح بغداد توسط ارتش عثمانی تقاضای صلح کرد که با قبول دولت عثمانی قرارداد صلح در «زهاب» (17 مه 1639) بین نماینده شاه صفی و نمایندگان دولت عثمانی به امضاء رسید .
به موجب این قرارداد، عراق برای همیشه به عثمانی واگذار شد و از آن تاریخ، جزء مدت 3 سال (1776 ـ 1779) که صادق خان برادر کریم خان زند بصره را در تصرف داشت، شهرهای بالا تا جنگ جهانی اوّل تحت سلطه دولت عثمانی قرار داشت . قرارداد زهاب، از یک نقطه نظر واجد اهمیت خاص است، زیرا برای اوّلین بار از حدود مناطق مرزی دو کشور صحبت به میان آمد، امّا مرز دو کشور به طور دقیق مشخص نشد .
در این عهدنامه، یک نوار مرزی که ایران و عثمانی در آن فاقد قدرت بودند، به عنوان مرز تعیین شد و دو کشور بر این ناحیه مرزی به علت فقدان نقشههای قابل اعتماد و عدم وجود وسایل مدرن حمل و نقل و ارتباطات، کنترل سیاسی نداشتند .
ادامه دارد ... منیژه شهرابی